هوش مصنوعی: شاعر در این متن به مخدوم بزرگ (احتمالاً معشوق یا شخصی با جایگاه معنوی بالا) التماس می‌کند که به وضعیت ناگوار او رسیدگی کند. او خود را مظلوم و بی‌یاور می‌داند و از شکستگی دلش می‌گوید. شاعر اشاره می‌کند که با شعر و بخشش نمی‌تواند مشکلاتش را حل کند و از ننگ گذشته و عار آیندگان می‌ترسد. در نهایت، از مخدوم می‌خواهد که به دادش برسد وگرنه شب‌های دراز و تنهایی در انتظار اوست. او به قدرت عزیز و وهّاب (خداوند) امید دارد تا ستم را از او دور کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'ننگ سلف' و 'عار اعقاب' نیاز به درک تاریخی و اجتماعی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۳ - ایضا له

مخدوم بزرگ، صدر منعم
ای پایۀ تو ورای القاب

مظلومم و هیچ یاورم نیست
کار من دلشکسته دریاب

من کد یه کنم به شعر و بخشش
از من ببرد بزرگ اصحاب

این نیست کفایتی ولیکن
ننگ سلفست و عار اعقاب

گر تو نرسی مرا بفریاد
پس ما و شب دراز و محراب

دانم بکند عزیز وهّاب
دفع ستم عزیز نهاب
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.