هوش مصنوعی: این متن یک شعر عارفانه و ستایش‌آمیز است که در آن شاعر به ستایش لطف، کرم و هنرپروری یک شخصیت بزرگ (احتمالاً یک حاکم یا ادیب) می‌پردازد. شاعر از فضل بی‌پایان، قلم توانا و احسان‌های بی‌شمار این شخصیت سخن می‌گوید و درخواست کمک و توجه به وضعیت خود را دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به دانش ادبیات فارسی و بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶ - ایضا له

عالم لطف و کرم سرور ارباب هنر
ای که انعام تو چون فضل تو بی پایانست

جان درازیّ امل از قلم کوته تست
که ریاض کرم از گریۀ او خندانست

فیض انعام جز از کلک تو می نگشاید
آن قلم نیست مگر نایژۀ احسانت

خود پدیدست ز لطف تو که جان هنرست
که هنر پروری تو ز میان جانست

توده بر توده ز گوهر خط مشک آگینت
همچو از دیدۀ عشّاق شب هجرانست

عالم لطف تو از هتگه جانست و درو
هر کجا گام زند باغ و سرابستانست

رای درخشان تو هم سایه و هم خورشیدست
خاطر تیز تو هم آتش و هم ریحانست

از سر لطف و کرم قصّة من اصغا کن
که مرا فکر در این واقعه سرگردانست

حصّه یی از کرم آباد که آن حقّ منست
خود دوسالست که از جور فلک ویرانست

تو که قانون سخا از قلمت مضبوطست
هیچ دانی که چرا در قلم نسیانست؟

غم آنست که این حصّه نویسد بر ترک
کانک بر برگ نویسند هنوز آسانست

لطف فرمای و به تجدیدش امضا بنویس
که مرا خود ز جهان وجه معیشت آنست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.