هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج شاعر از غم‌ها و مصائب زندگی است که به‌صورت مداوم بر او وارد می‌شود. شاعر از ناتوانی در رهایی از این غم‌ها و بی‌عدالتی‌های دنیا شکایت دارد و احساس می‌کند که تقدیر با او دشمن است. او از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای رسیدن به آرامش می‌گوید و در نهایت به خداوند پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۱۶ - وله ایضا فی الشّکایة

دل مرا چو سپهر از غمی بپردازد
هم از نخست بسیج دگر غم آغازد

مگر سپهر بدانسته است این معنی
که هیچ گونه مرا عافیت نمی سازد

ز چرخ چون بگریزم؟ که هر دم در حلق
ز خیط ابیض و اسود کمندی اندازد

ز سوز سینه اگر شرح بر زبان رانم
تنم ز تاب زبان همچو شمع بگدازد

دراز دامنی من عیان شود گر چرخ
لباس محنت بر قدّ عمرم اندازد

بسان آتش شمعست پست تر هر دم
بسر فرازی هر کس که بیشتر یازد

رباب وار شدم خرسوار در صف لهو
از آنکه چرخم بی گوشمال ننوازد

کسی که خوش سخن و راست رو بود ناچار
چو چنگ از پی هر زخم کردن افرازد

گمان ببی غمی آن مبر که در پشت
نگار خانۀ چهره بخنده بطرازد

چو حقّه هاست دل و غم چو مهره و گردون
یکی مشعبد چابک که حقّه می بازد

که جمله مهرۀ خود زیر حقّه یی دارد
که پیش چشم تو از مهره اش بپردازد

در آهنین در از آن چوب می خورد آتش
که همچو من بزبان آوری همی نازد

پریر گفت مرا خوشدلی، کجاست دل؟
چرا بجانب ما هیچ گونه نگرازد؟

جواب دادم و گفتم که دار معذورش
که از نزاحم غم با تومی نپردازد

دو سال رفت که چوگان چرخ چون گویم
بزخم حادثه از هر سویی همی تازد

هنوز روی خلاصی نمی شود روشن
مگر خدای تعالی لطیفه یی سازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷ - و له ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.