هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که با وجود تمایل به ستایش مخاطب، زبان و بیانش قاصر است و نتوانسته است معانی و الفاظ مناسب برای مدح بیابد. او از عجز خود در بیان شایستهی مقام مخاطب سخن میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که ارزش مخاطب فراتر از هر ستایشی است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم انتزاعی و ادبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با مضامین آن ارتباط برقرار کنند.
شمارهٔ ۱۶۶ - وله ایضا
در مدح تو اگر چه مجالی فسیح بود
وین بنده را زبان عبارت فصیح بود
چندان که خواستم که کنم نظم مدحتی
نه معنی غریب و نه لفظی ملیح بود
چون بادپای خوشرو اندیشه گرم کرد
از عجز درسر آمد و عیبی قبیح بود
گفتی قلم شدست مرا دست با قلم
وین از کسل نبود که عجز صریح بود
بسیار گرد طبع پریشان برآمدم
نه پاسخی بجای و نه عذری صحیح بود
تا عاقبت زعقل شنیدم که موجبش
این بود و بس که قدر تو بیش از مدیح بود
وین بنده را زبان عبارت فصیح بود
چندان که خواستم که کنم نظم مدحتی
نه معنی غریب و نه لفظی ملیح بود
چون بادپای خوشرو اندیشه گرم کرد
از عجز درسر آمد و عیبی قبیح بود
گفتی قلم شدست مرا دست با قلم
وین از کسل نبود که عجز صریح بود
بسیار گرد طبع پریشان برآمدم
نه پاسخی بجای و نه عذری صحیح بود
تا عاقبت زعقل شنیدم که موجبش
این بود و بس که قدر تو بیش از مدیح بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.