هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که به دلیل ضرورت و نیاز مالی مجبور به خدمت خواجه شده است، اما از بخشش او تعهدی ندارد. او تأکید میکند که اگر تعهدی در کار نباشد، رفتن یا نرفتنش ساده است. همچنین اشاره میکند که گاهی آمدن به جایی صرفاً برای خرید (معامله) است و اگر نیاید، هیچ تفقد و پیگیریای صورت نمیگیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم نسبتاً پیچیدهای مانند تعهد، ضرورت و روابط اجتماعی است که درک آنها به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات ادبی و استعارههای قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۷۴ - ایضا له
مکن ملامت من گر به خدمت خواجه
مرا زیادتی اکنون تردّدی نرود
ضرورت از پی قوتی ببایدم رفتن
مرا ز بخشش او چون تعهّدی نرود
تعهّد ار نبود کومباش، سهلست این
ز من برای تعهّد تقاعدی نرود
و لیک محض خری باشد آمدن جایی
که گر نیایی هرگز تفقّدی نرود
مرا زیادتی اکنون تردّدی نرود
ضرورت از پی قوتی ببایدم رفتن
مرا ز بخشش او چون تعهّدی نرود
تعهّد ار نبود کومباش، سهلست این
ز من برای تعهّد تقاعدی نرود
و لیک محض خری باشد آمدن جایی
که گر نیایی هرگز تفقّدی نرود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵ - وله ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.