هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از کمال و بزرگی معشوق سخن میگوید و خود را در برابر او ناتوان و نیازمند میداند. او از تقصیرهای خود و کرم معشوق میگوید و بیان میکند که با وجود قدرت و توانایی معشوق، او در برابر جزئیات عاجز است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۱۴ - ایضا له
صدر مطلق کمال دین که چو تو
در جهان نیست داهی و گربز
چند داری مرا براه امید
مانده در انتظار مستوفز
هر حسابی که کردم از کرمت
سر بسر حشو بود بی بارز
این که با من گرفته یی در پیش
نیست در مذهب کرم جایز
محض تقصیر می کنی با من
ورنه باور کجا کنم هرگز؟
در همه کلّی یی چو تو قادر
مانده در جزوی چنین عاجز
در جهان نیست داهی و گربز
چند داری مرا براه امید
مانده در انتظار مستوفز
هر حسابی که کردم از کرمت
سر بسر حشو بود بی بارز
این که با من گرفته یی در پیش
نیست در مذهب کرم جایز
محض تقصیر می کنی با من
ورنه باور کجا کنم هرگز؟
در همه کلّی یی چو تو قادر
مانده در جزوی چنین عاجز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.