هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حکیم مجدالدین به دلیل درمان و مراقبتش تشکر می‌کند و او را فرید زمانه می‌خواند. او بیان می‌کند که علاوه بر سلامتی، نعمت‌های دیگری نیز از این حکیم دارد و سپاسگزار زحمات اوست. شاعر همچنین اشاره می‌کند که جان و جهان خود را مدیون این حکیم است و از خود می‌پرسد چگونه می‌تواند خدمتی شایسته به او تقدیم کند.
رده سنی: 15+ این متن شامل مفاهیم عمیق شاعرانه و تشکر از خدمات پزشکی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات ادبی و کهن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

شمارهٔ ۲۴۷ - ایضا له

حکیم عهد و فرید زمانه مجدالدّین
که طبع خستۀ خود شادمان ازو دارم

ورای نعمت صحّت درین جهان فراخ
تو هیچ نعمت دانی، من آن ازو دارم

چو در معالجت من نکرد تقصیری
سپاس و منّت تا آسمان ازو دارم

چو دزد علّت آهنگ گوهر جان کرد
میان دزد و گوهر پاسبان ازو دارم

چگونه عذر کرمهای او توانم خواست؟
که من توان تن ناتوان ازو دارم

ز چنگ علّت چون جانم او برون آورد
حقیقتست که جان و جهان ازو دارم

ز من چه خدمت شایسته آید آنکس را
که بعد از ایزد خلّاق جان ازو دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۶ - وله فی نجم الدّین همگر رحمه الله و اباقکم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۸ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.