هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه به ستایش معشوق (که می‌تواند خدا، معشوق زمینی یا استاد معنوی باشد) می‌پردازد. شاعر از لطف و ذات والای معشوق سخن می‌گوید، عشق خود را ابراز می‌دارد و از ناتوانی در بیان کامل احساساتش شکایت می‌کند. او همچنین به موضوع دعا و خدمت خالصانه اشاره می‌کند و در پایان، آرزوی یاد شدن از سوی معشوق را دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیازمند درک و بلوغ فکری است که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک می‌باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته ممکن است برای کودکان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۲۹ - وله ایضا

ای لطف تو آب زندگانی
وی ذات تو عالم معانی

در چشم خرد ز روی معنی
بایسته تری ز زندگانی

در طبع هنر ز راه صورت
شایسته تری ز شادمانی

ننهفته ز منهی ضمیرت
اجرام سپهر سوزیانی

دیدار تو از خوشیّ و راحت
چون دولت و مستی و جوانی

مهر تو مرا چو جان عزیزست
از کف ندهم برایگانی

از دل باشد دعای خادم
نه چون دگران سر زبانی

تشریف رهی نداد این بار
کلک تو به عذر ناتوانی

راضی شدم ار ز ناتوانیست
اندی که نباشد از توانی

بر من که سبک دلم ز شوقت
از بهر چه کرد سرگرانی؟

گفتی که دعا نمی نویسی
این شیوه به من مبر گمانی

بر بنده نوشتن است و آنرا
دادن به الاغ و کاروانی

لیکن نتواندش نگه داشت
از آفتهای آسمانی

این هم ز شقاوت دعاگوست
گر خدمت او تو می نخوانی

گه گاه ز روی لطف آخر
یاد آر ز بنده گر توانی

گر یاد کنی ز من وگرنه
من آن تو ام دگر تو دانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.