هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از خداوند طلب شفا، رحمت و عفو می‌کند. او خود را غریب، خسته و درمانده توصیف می‌کند و از خدا می‌خواهد که با فضل و لطف خود، دردهایش را درمان کند. شاعر به‌عنوان بنده‌ای نیازمند، از خداوند می‌خواهد که هرچه مصلحت اوست، چه شفا و چه مرگ، برایش مقدر کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و معنوی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و تشبیهات به‌کاررفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۵ - و قال ایضا

غریب و خسته و درمانده ام خداوندا
ز فیض فضل، تو یک شربت شفا بفرست

چو لاله غرقه بخونم در آتش شوقت
نسیم لطفی از عالم بقا بفرست

ببوی رحمت تو بنده کرد جان بازی
بدست عفو تو پروانۀ عطا بفرست

اگر چه مرهم جانست زخم در ره تو
ز نوش داروی رحمت نصیب ما بفرست

چون خون جان من اندر ره تو ریخته شد
هم از خزینۀ لطف تو خون بها بفرست

طبیب حال شناسی ، ترا نیارم گفت
که دور کن ز من این درد یا دوا بفرست

هر آنچه مصلحت کار من در آن دانی
اگر شفاست وگر مرگ ای خدا بفرست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.