هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات پراکنده و پریشان شاعر است که خود را در زندانی بدون جرم می‌بیند، دور از روشنایی و در تاریکی. او از تنهایی، بی‌پناهی و نبود فریادرس شکایت دارد و خود را همچون چراغی کم‌فروغ یا سازی بی‌نوازنده توصیف می‌کند. در نهایت، او از زنده به گور شدن در وجود دیگری سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، تنهایی و احساس زنده به گور شدن است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۷ - ایضاًله

بس پراکنده و پریشانم
ره فراکار خود نمی دانیم

هیچ جرمی نکرده محبوسیم
بی اوامی اسیر زندانیم

همجو خفاش روزکور همه
دشمن آفتاب رخشانیم

چون ستاره بشب برون آئیم
برخود از تیغ مهر ارزانیم

در نهان خانه ها چو هیچ نماند
ما بجای قماشه پنهانیم

زرد و لرزان و نیم مرده ز غم
راست همچون چراغ دزد نیم

همچو چنگ از گرفت می نالیم
مانده در پرده بی نوازانیم

هیچ فریادرس نمی بینم
هرچه فریاد بیش می خوانیم

گر شنیدی که در وجود کسی
زنده در گور خفت ما آنیم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - ایضاً له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸ - ایضاً له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.