هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش آفتاب ملک (نمادی از یک شخصیت بزرگوار و بخشنده) میپردازد. او از لطفها و بخششهای بیحد این شخصیت سخن میگوید و تأثیرات مثبت آن را بر دلهای اهل فضل و افراد نیازمند توصیف میکند. شاعر همچنین ابراز امیدواری میکند که این لطفها ادامه یابد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به دانش زبانی و فرهنگی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۴۹ - ایضا له
ای آفتاب ملک که از پرتو کرم
چون صبح کام فضل پر از خنده کرده یی
از بس که همچو غنچه کنی دل نمودگی
چون نرگسم ز شرم سرافکنده کرده یی
خطّیست کرد عارض خوبان معنوی
نقشی که تو به خامۀ فرخنده کرده یی
جمعند در هوای تو دلهای اهل فضل
تاصیت جود خویش پراکنده کرده یی
فضل شکسته را تو دلی باز داده یی
امّید مرده را تو به دم زنده کرده یی
بی من ز بس که با منت انواع لطفهاست
الحق ز حد برونم شرمنده کرده یی
دارم امید آنکه رسانی بانتها
این ابتدای لطف که با بنده کرده یی
چون صبح کام فضل پر از خنده کرده یی
از بس که همچو غنچه کنی دل نمودگی
چون نرگسم ز شرم سرافکنده کرده یی
خطّیست کرد عارض خوبان معنوی
نقشی که تو به خامۀ فرخنده کرده یی
جمعند در هوای تو دلهای اهل فضل
تاصیت جود خویش پراکنده کرده یی
فضل شکسته را تو دلی باز داده یی
امّید مرده را تو به دم زنده کرده یی
بی من ز بس که با منت انواع لطفهاست
الحق ز حد برونم شرمنده کرده یی
دارم امید آنکه رسانی بانتها
این ابتدای لطف که با بنده کرده یی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۸ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۰ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.