۳۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸

ای خسروی که از تف تیغ تو در نبرد
جان عدو فتد چو دل شمع در گداز

هرجا که می روی ظفر اندر رکاب توست
در هیچ منزل از تو نخواهد فتاد باز

دیگر شکی نماند جهان را درین که هست
شاهی تو را حقیقت و خصم تو را مجاز

در ملک وارث پدر و عم تویی از آنک
هست از تو جان عم و پدر در نعیم و ناز

سلطان کسی بود که تو بخشیش تاج و تخت
لشکر کسی کشد که تو سازیش برگ و ساز

همچون نماز پنج سزد نوبت تو زانک
بر خلق طاعت تو فریضه ست چون نماز

بادا بر آستین ظفر تا به روز حشر
بو بکربن محمدبن ایلد گز طراز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.