هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به پیشوای هنر و بزرگی روی زمین می‌پردازد و از لطف و مرحمت او سخن می‌گوید. شاعر اظهار می‌کند که به قناعت زندگی می‌کند و از روزگار بیش از آنچه دارد طمع ندارد. او از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و امیدوار است که پیشوا با رحمت خود بر دل ریش او مرهم بگذارد. شاعر همچنین از امیدواری به تربیت و خرمی در آینده سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۶۷

پناه اهل هنر پیشوای روی زمین
توراست چرخ نکوخواه و بخت خیراندیش

تویی که در حرم دولتت به نقل طباع
موافقت دهد ایام گرگ را با میش

ز جام مهر تو نو شد زمانه شربت نوش
ز دست قهر تو یابد سپهر قربت نیش

بزرگوارا معلوم رای توست که من
ز روزگار کفافی طمع ندارم بیش

مرا که در مه دی کسوت سمور نبود
گه تموز ندارم امید خرگه و خیش

بدانچه داشته ام دی چو قانعم امروز
مرا چه قربت بیگانه و چه وصلت خویش

دلی که می نپذیرد جراحتش الحام
بر آستانه صبرش نشانده ام به سیریش

هنوز وقت نیامد که دهر افسون گر
نهد ز رحمت تو مرهمی برین دل ریش

در تو ساحل دریا و من چنین تشنه؟
کف تو معدن روزی و من چنین درویش؟

کرا بماند ازین غصه جان و دل به قرار؟
که تیر چرخ برآید درین مقام از کیش

شنیده ام که تو اندیشه کرده ای که مرا
نهی به تربیت اسباب خرمی در پیش

ازین صواب تر اندیشه نیست در عمل آر
و گرنه ره مده اندیشه را به خاطر خویش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.