هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دل ناشاد و امید به شادی آینده می‌گوید، اما ابراز می‌کند که حتی اگر شادی به سراغش بیاید، مانند غریب‌های در شهر بی‌خانمان خواهد بود. او از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشقش به جای بهبودی، بلایی ناگهان برای جانش شده است. همچنین، اشاره می‌کند که حتی نوشیدن شراب نیز به جای لذت، خونریزی در چشمش ایجاد می‌کند. در نهایت، از غم و شیدایی ناشی از عشق سخن می‌گوید که او را رسوای جهان کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸ - بلای ناگهان

دل ناشاد من شاید که روزی شادمان گردد
ولی مشکل که آن نامهر هرگز مهربان گردد

مرا گر شادی ای در دل رسد ناگه بدان ماند
که درشهری غریبی آیدوبی خانمان گردد

چنین که امروز زان بدخو بلا انگیز میبینم
عجب نبود که روزی فتنه آخر زمان گردد

گر این بار دل من آسمان خواهد که بردارد
نجنبد هیچگه از جای خود چون من ناتوان گردد

برآن بودم که دل را مرهم بهبود خواهد شد
چه دانستم که جانم را بلای ناگهان گردد

اگر جامی جدا از لعل می گون تو می نوشم
همانجا خون شود در چشم خونریزم روان گردد

غم محیی بخور زان پیش کز سودای زلف تو
برآرد سر به شیدائی و رسوای جهان گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - آرزو دارم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - شیوه شیرین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.