هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه است که شاعر از معشوق خود متحمل می‌شود. او با وجود تمام غم‌ها، درد عشق را بالاتر از همه می‌داند و به ستایش معشوق و ارزش وفاداری در عشق می‌پرد. همچنین، شاعر به گذرا بودن وفا و ارزشمند بودن صحبت اشاره می‌کند و در نهایت، عشق را راهی برای رهایی از هستی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۱ - حضور درد

زسر تا پا ی من گر همه اندوه و غم باشد
هنوز از اینچنین دردی که دارم از تو کم باشد

چگونه سر بسائی بر فلک کز غایت عزّت
به هر جا پا نهی سرها ترا زیر قدم باشد

غنیمت دان حضور درد و غم ای دل که دوران را
وفائی نیست چندانی و صحبت مغتنم باشد

خوش است از خوبرویان گه جفا گاهی وفا لیکن
زمن مهر و وفا از تو همه جور و الم باشد

دم آب از سفال سگ بکوی یار نوشیدن
مرا خوش تر بود زان باده کان در جام جم باشد

خلاصی گر زهستی بایدت عاشق شو ای محیی
که اوّل گام در عشق پری رویان عدم باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - چون برقع بر اندازد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - شرح جور یار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.