هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و سوزش دل خود سخن می‌گوید. او از یار خود یاد می‌کند و بیان می‌کند که عشق به دیگری حرام است. شاعر از آتش عشق خود می‌گوید و اینکه یارش وقتی به بالین او می‌آید، خاکستری از این آتش می‌بیند. همچنین، او از رشک و سوزش عشق و بی‌پروایی عاشق در برابر گریه و درد سخن می‌گوید. در پایان، شاعر از لحظات خوش در کوی بتان و نوشیدن می یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به می‌نوشی و بتان دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۵ - خاکستری

کسی کو یار خود دارد چرا بر دیگری بندد
حرامش باد عشق آنکس که هم بر دیگری بیند

از این آتش که من دارم زشوق او عجب نبود
که آن مه چون به بالین آیدم خاکستری بیند

همه عالم زتاب مهر سوزنده شده عمری
که مهر از رشک این سوزد که از خود بهتری بیند

اگر عاشق زدل نالد زگریه نیست پروایش
اگر بر جای هر مو برتن خود نشتری بیند

نکرد آن نامسلمان هیچ رحمی و می دانم
که بر من سوزدش دل گرسوی من کافری بیند

خوش آن ساعت که در کوی بتان محیی رود سرخوش
به دستی شیشه در دستی پر از می ساغری بیند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴ - سرمست صبغت الله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶ - فرهاد و بیستون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.