هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و شور عشق و فراق است. شاعر از عشق و اشتیاق خود سخن میگوید و از دیگران میخواهد که عمق این احساسات را از حال و روزگار او بپرسند. او از خرابی خان و مان و از دست دادن همه چیز برای معشوق سخن میگوید و از درد فراق و انتظار مینالد. شعر پر از تصاویر شاعرانه و احساسات عمیق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و از دست دادن نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۳۸ - شام بشارت
تو لذت عمل را از کارزار ما پرس
آئین سلطنت را از حال زار ما پرس
آن لذّتی که باشد از اشتهاد صادق
شام بشارت وصل از روزگار ما پرس
مجنون عشق ما را از باغ و راغ کم گوی
از وی تو سور جوی و بوی بهار ما پرس
از خان و مان وهرکس ، کردم خراب او را
منبعد اگر بخواهی اندر دیار ما پرس
هرشب زلطف پرسم احوال تو چگونه است
ذوق خطاب ما را از دل نگار ما پرس
برتربت خراب عشاق ما نظر کن
واز ذرّه ذرّه خاکش تو انتظار ما پرس
عاشق نِئی چه دانی درد فراق ما را
رو رو تو این مصیبت از سوگوار ما پرس
عاشق که از غم من کاهیده گشت و جان داد
این مرغزار او را از مرغزار ما پرس
تو صاف دل چه دانی نالیدن سحرگه
آئین دردمندی از درد خارما پرس
دل از غم دو عالم فارغ کن و پس آنگه
آنی به پیش محیی از لطف یار ما پرس
آئین سلطنت را از حال زار ما پرس
آن لذّتی که باشد از اشتهاد صادق
شام بشارت وصل از روزگار ما پرس
مجنون عشق ما را از باغ و راغ کم گوی
از وی تو سور جوی و بوی بهار ما پرس
از خان و مان وهرکس ، کردم خراب او را
منبعد اگر بخواهی اندر دیار ما پرس
هرشب زلطف پرسم احوال تو چگونه است
ذوق خطاب ما را از دل نگار ما پرس
برتربت خراب عشاق ما نظر کن
واز ذرّه ذرّه خاکش تو انتظار ما پرس
عاشق نِئی چه دانی درد فراق ما را
رو رو تو این مصیبت از سوگوار ما پرس
عاشق که از غم من کاهیده گشت و جان داد
این مرغزار او را از مرغزار ما پرس
تو صاف دل چه دانی نالیدن سحرگه
آئین دردمندی از درد خارما پرس
دل از غم دو عالم فارغ کن و پس آنگه
آنی به پیش محیی از لطف یار ما پرس
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷ - نومید مشو
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹ - غافل از احوال مظلومان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.