هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از روزهای خوش گذشته یاد می‌کند که عشق و مهر یاری را در دل داشت، سینه‌ای پر از سوز و چشمی اشکبار داشت. او از روزهایی یاد می‌کند که فارغ از باغ و بهار بود و در کنار لاله‌زاری از اشک گلگون بهره می‌برد. شاعر از روزی یاد می‌کند که چشم به راه شهسواری داشت و از پیمان‌شکنی یارش شکایت می‌کند. او از ناله‌های دلش و خاطرات غبارگرفته می‌گوید و از ناامیدی که یارش در او ایجاد کرده است. در پایان، اگر کسی از او بپرسد چه می‌گوید، پاسخ می‌دهد که با کسی لحظه‌ای کاری داشت.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد. همچنین، احساسات عمیق و غمگین بیان شده در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۰ - ای خوش آن روز

ای خوش آن روزی که در دل مهر یاری داشتم
سینه ای پرسوز چشم اشکباری داشتم

یادباد آنگه که فارغ بودم از باغ و بهار
درکنار از اشک گلگون لاله زاری داشتم

کور بادا دیده بختم خوش آن روزی که من
دیده بر راه سمند شهسواری داشتم

باز رو گردانی از من چونکه آیم سوی تو
آخر ای پیمان شکن با تو قراری داشتم

شکر گر ناله برون شد از دلم یکبارگی
گر هم از خوف و خطر ،خاطر غباری داشتم

نا امیدم کردی از خود ای خوش آن روزی که من
آرزوی بوس و امّید کناری داشتم

گرکسی پرسد چه می گوئی تو محیی در جواب
گویم آنجا با کسی یک لحظه کاری داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹ - من محمّدیم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱ - مرغ آتش خواره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.