هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه، بیانگر عشق شدید شاعر به معشوق الهی است. او از درد فراق و اشتیاق دیدار میگوید و معتقد است عشق به معشوق، حتی آتش دوزخ را در دل خاموش نمیکند. شاعر به عهد ازلی با معشوق اشاره میکند و امیدوار است به لطف او به بهشت برسد. در نهایت، او از گدایان میخواهد در خانه معشوق بکوبند تا بخشش او را دریافت کنند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم دینی مانند بهشت و دوزخ نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۰ - اندر سایه طوبی
اشک سرخ و روی زرد من گواه است ای کریم
برکمال عشق دیدار تو بالله العظیم
بی هوای تو هوادار تو کی خرّم شود
درهوای غرفه های قصر جنّات النّعیم
آتش عشق تو را ای دوست نتواند نشاند
تا ابد در دل اگر شعله زند نار جحیم
گر بیندازی تو بر دوزخ تجلّی جمال
نیک و بد دارند منّت تا ابد باشد مقیم
گرنبودی وصل تو باشد قرین وصل تو
بعد چندین قرن ،چون زنده شود عظم رمیم
با تو عهدی بسته ام ای دوست در روز ازل
تا ابد خواهیم بودن برهمان عهد قدیم
چار جویِ آب و شهد و شیر و خُمر اندر بهشت
شربت بیمارِ دیدارِ تو نبوَد ای حکیم
آب حوض کوثر اندر سایه طوبی عطش
کِی نشاندی گر نبودی از سر کویت نسیم
برصراط پل اگر دوزخ بود چون نگذرد
بی سروپائی که رفته برصراط مستقیم
دوست اندر گوش عاشق راز گوید روز وصل
نیست اندر خورد گوش هرکس این درّ یتیم
دربرون پرده باشد این همه خوف و رجا
در درون پرده رو کانجا امید است و نه بیم
پای گدایان بر در او شی لله بر زنید
تا شما را بخشد آنچه دارد آن شاه کریم
دولت دیدار حق محیی چو یابی در بهشت
نور آن در طالعِ تو ، باشد از لطف عمیم
برکمال عشق دیدار تو بالله العظیم
بی هوای تو هوادار تو کی خرّم شود
درهوای غرفه های قصر جنّات النّعیم
آتش عشق تو را ای دوست نتواند نشاند
تا ابد در دل اگر شعله زند نار جحیم
گر بیندازی تو بر دوزخ تجلّی جمال
نیک و بد دارند منّت تا ابد باشد مقیم
گرنبودی وصل تو باشد قرین وصل تو
بعد چندین قرن ،چون زنده شود عظم رمیم
با تو عهدی بسته ام ای دوست در روز ازل
تا ابد خواهیم بودن برهمان عهد قدیم
چار جویِ آب و شهد و شیر و خُمر اندر بهشت
شربت بیمارِ دیدارِ تو نبوَد ای حکیم
آب حوض کوثر اندر سایه طوبی عطش
کِی نشاندی گر نبودی از سر کویت نسیم
برصراط پل اگر دوزخ بود چون نگذرد
بی سروپائی که رفته برصراط مستقیم
دوست اندر گوش عاشق راز گوید روز وصل
نیست اندر خورد گوش هرکس این درّ یتیم
دربرون پرده باشد این همه خوف و رجا
در درون پرده رو کانجا امید است و نه بیم
پای گدایان بر در او شی لله بر زنید
تا شما را بخشد آنچه دارد آن شاه کریم
دولت دیدار حق محیی چو یابی در بهشت
نور آن در طالعِ تو ، باشد از لطف عمیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹ - نسیم رضوان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱ - نشان یار می جویم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.