هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جستجوی بی‌پایان خود برای یافتن یار و معشوق می‌گوید. او در دل و سینه نشانه‌های عشق را می‌جوید، از فکرهای محال و جستجوی وفا از نااهلان سخن می‌گوید، و حتی تکه‌های دلش را در جستجوی معشوق در هر گوشه‌ای می‌کاود. این جستجو چنان شدید است که گویی کشتی‌ای ناپدید شده و او بی‌درنگ به دنبال نشانه‌هایش می‌گردد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'کافر خونخوار' یا 'حسرت عمیق' نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۶۱ - نشان یار می جویم

بخود مشغول می گردم که از خود یار می جویم
گهی در دل گهی درسینه افگار می جویم

دمی کو هست پیشم تا نگردد هیچکس آگه
همی گویم نشانش از در و دیوار می جویم

ببین در سر چه ها دارم زهی فکر محال من
ره و رسم وفا زان کافر خونخوار می جویم

ترا از من همی جستند مردم پیش از این اکنون
همی گردم به هر جانب ترا ز اغیار می جویم

به بوی تو دل صد پاره من ماند در بستان
کنون هر پاره آن از سر هر خار می جویم

چنان شدکشتی محیی که گریکدم شود غائب
همان ساعت نشان او ز پای دار می جویم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰ - اندر سایه طوبی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲ - قلندرخانه عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.