هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناتوانی خود در انجام کارها بدون کمک یار الهی سخن میگوید. او ابراز میکند که بدون رحمت و عنایت معشوق، گفتار و کردارش بیثمر است. شاعر از معشوق میخواهد که او را از نیستی نجات دهد و تنها راه هدایتش را در کوی معشوق میداند. او تأکید میکند که محراب دلش تنها رو به معشوق دارد و نام معشوق را تکرار میکند. شاعر از معشوق میخواهد که به نالههایش توجه کند و از آزار دیگران در امان بماند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای عمیق نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا بتواند به درستی درک شود.
شمارهٔ ۱۰۰۲
اگر دست واگیری از کارِ من
نماند زمن جز من ای یارِ من
مگر هم تو رحمت کنی ورنه پس
چه خیزد ز گفتار و کردارِ من
سرم را به دستِ عنایت بپوش
مگر از عدم برکشی خارِ من
اگر گردِ عالم بگردانی اَم
به جز کویِ تو نیست هنجارِ من
تو بیرون بر از من مرا زآن که نیست
سفر کردن از خویشتن کارِ من
به جز روی تو نیست محرابِ دل
به جز نامِ تو نیست تکرار من
مکن سرگرانی که تدبیر نیست
به بازویِ عقل سبکسار من
نه آخر نزاریِ زارِ توم
ببخشای بر ناله ی زارِ من
به چشمانِ مستت که با غمزگان
بگو تا نجویند آزارِ من
نماند زمن جز من ای یارِ من
مگر هم تو رحمت کنی ورنه پس
چه خیزد ز گفتار و کردارِ من
سرم را به دستِ عنایت بپوش
مگر از عدم برکشی خارِ من
اگر گردِ عالم بگردانی اَم
به جز کویِ تو نیست هنجارِ من
تو بیرون بر از من مرا زآن که نیست
سفر کردن از خویشتن کارِ من
به جز روی تو نیست محرابِ دل
به جز نامِ تو نیست تکرار من
مکن سرگرانی که تدبیر نیست
به بازویِ عقل سبکسار من
نه آخر نزاریِ زارِ توم
ببخشای بر ناله ی زارِ من
به چشمانِ مستت که با غمزگان
بگو تا نجویند آزارِ من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.