۳۰۳ بار خوانده شده
ای که ندانی که چیست حالِ من و یارِ من
بیش ملامت مکن غافلی از کارِ من
چند بطون و ظهور عاشق و عینِ حضور
منتظران را وقوف نیست بر اسرارِ من
از من و از خود مگو کز شرفِ یار من
نیست ملک را مجال در حرمِ یار من
مملکتِ جان و دل وقفِ غمش کردهام
عشق گواهی دهد بر خط و اقرارِ من
عشق مرا هرکسی تهمتِ دیگر نهد
بیخبر از من که چیست شیوه و هنجارِ من
با که توان گفت باز آنچه مرا کشف شد
زآن که نیارد کسی طاقتِ گفتارِ من
گر شود آگه که چیست در دلِ پر آتشم
جامه بسوزد چو پوست بر بدنِ زارِ من
هرکس از آنجا که اوست مینهدم تهمتی
هرچه بتر گو بگو کم غم و تیمارِ من
حاسدِ شوریده بخت گر غرضی میکند
نیست تفاوت مرا گو بکن انکارِ من
طرفه نباشد که خام عیب نزاری کند
سوخته داند که چیست آتش هموارِ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بیش ملامت مکن غافلی از کارِ من
چند بطون و ظهور عاشق و عینِ حضور
منتظران را وقوف نیست بر اسرارِ من
از من و از خود مگو کز شرفِ یار من
نیست ملک را مجال در حرمِ یار من
مملکتِ جان و دل وقفِ غمش کردهام
عشق گواهی دهد بر خط و اقرارِ من
عشق مرا هرکسی تهمتِ دیگر نهد
بیخبر از من که چیست شیوه و هنجارِ من
با که توان گفت باز آنچه مرا کشف شد
زآن که نیارد کسی طاقتِ گفتارِ من
گر شود آگه که چیست در دلِ پر آتشم
جامه بسوزد چو پوست بر بدنِ زارِ من
هرکس از آنجا که اوست مینهدم تهمتی
هرچه بتر گو بگو کم غم و تیمارِ من
حاسدِ شوریده بخت گر غرضی میکند
نیست تفاوت مرا گو بکن انکارِ من
طرفه نباشد که خام عیب نزاری کند
سوخته داند که چیست آتش هموارِ من
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.