هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دوستی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او با بیان احساسات شورانگیز و حالات مستی ناشی از عشق، به توصیف حالات درونی خود می‌پردازد. شاعر از حیرت و سردرگمی در وادی عشق، وابستگی به معشوق، و مقایسه‌های شاعرانه مانند سرو آزاده استفاده می‌کند. همچنین، به موضوعاتی مانند وفا، محبت صادقانه، و ارزش‌های اصیل انسانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق ادبی نیاز به درک نسبتاً بالایی از ادبیات دارد.

شمارهٔ ۱۰۷۷

بر دوستی تو می خورم باده
وز غایت شوق در خود افتاده

شوریده دماغِ مستِ لایعقل
سر بر قدمِ خیال بنهاده

دل پیش روانه گشت و جان از پس
در صحبتِ نامه شد فرستاده

در بند تو مانده ام نمی دانم
کاین عقده شود اگر نه بگشاده

در وادیِ حیرت اوفتد هر کو
در سیر وفا بگردد از جاده

در اصل منافقی بود شاخی
بی بر، چومخنثانِ نر ماده

هستند همیشه خاطر و وهمم
در پیش خیال تو براستاده

نی نی که بود خیال قدِّ تو
پیشِ نظرم چو سروِ آزاده

شک نیست در اینکه دایه ی فطرت
ما را به ازای شیر می داده

هر کس نرسد به غورِ سرِّ می
عیسی است ز مریمِ عنب زاده

ماییم و می و محبتِ صادق
وین هر دو به نقد هست آماده

به زین چه نزاریا همین می گوی
بر دوستیِ تو میخورم باده
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.