هوش مصنوعی: شاعر از وفاداری خود و بی‌وفایی معشوق می‌گوید. او از دوری و رنج‌های عاشقانه می‌نالد و آرزو می‌کند که پیامی از معشوق بشنود. با وجود تمام دردها، هنوز یاد معشوق را در دل دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۰۸۸

ای من به وفای تو رسیده
وز تو همه نقض عهد دیده

آهو چشما چرا چو مجنون
یک‌باره شدی ز ما رمیده

هر شب ز غمت هزار طوفان
دیدیم ز رستخیز دیده

در آرزوی رخِ تو هر دم
جانی دارم به لب رسیده

بنگر که چه‌گونه شد به یک‌بار
ناگاه ز بختِ بغنویده

پیمانِ نگار ما شکسته
پیوندِ وصال ما بریده

ای کاش که بودمی به عمری
پیغام تو از کسی شنیده

بی‌چاره نزاری از تو شب‌ها
خون خورده و غصه‌ها کشیده

با این همه روز و شب نبوده‌ست
بی یادِ تو جرعهٔی چشیده
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.