هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های عاشقی و جفای معشوق می‌نالد. او با وجود دردها و رنج‌ها، باز هم به عشق وفادار است و از معشوق طلب وصال می‌کند. شاعر از رقیب و ستم معشوق شکایت دارد، اما در نهایت عشق خود را ابراز می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «جگرخواره» و «ستم‌گاره» ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۰۹۰

مگر وصال تو روزی شود دگرباره
به قدرِ جهد بکوشم به حیله و چاره

به رغم جانِ رقیبت چه‌گونه می‌خواهم
که خاک بر سرِ آن ظالم ستم‌گاره

دراوفتاد به پایِ تو باز چون خلخال
گرفته دستت و بوسیده باز چون یاره

به حسنِ تو نبود دل‌بری جفا پیشه
به بخت من نبود عاشقی جگرخواره

چو مرغ زیرک اگرچه رمیده دل بودم
به دامِ عشق برآویختم دگرباره

ترا چه غم که ز جورِ تو چون نزاری زار
هزار دل‌شده سرگشته‌اند و آواره
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.