هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند گذر زمان، ناپایداری دنیا، غم و شادی، و مقاومت در برابر سختی‌ها سخن می‌گوید. شاعر از روزهای خوشی که باقی نمانده‌اند، دردهای زندگی، و پناه بردن به شراب برای فراموشی غم‌ها یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به استحکام روح در برابر حوادث و نابودی‌های دنیوی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با اشاره به مصرف شراب به عنوان نماد فرار از غم، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، درک کامل این اشعار نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۲

شام خطت گرفته ز صبح آفتاب را
زان روز خوش نمانده جهان خراب را

بر نام هیچ‌کس رقم روز خوش نبود
خواندیم هر دو رو ورق آفتاب را

بی‌غم نفس نمی‌کشم و جای عیب نیست
گر دردکش به لای برآرد شراب را

از سوختن منال چو بردی به غم پناه
نسپرده کس به شعله امانت کباب را

ساغر مدد ز باطن مینا طلب کند
صبح است پیر و پیش قدم آفتاب را

قدسی دلم خلل نپذیرد ز حادثات
نتوان خراب کرد سرای خراب را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.