هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر درد و رنج عاشق است که از دوری معشوق رنج می‌برد. شعله‌های عشق او چنان سوزاننده است که حتی پروانه‌ها از آن دوری می‌کنند. گذشت زمان و دوری از معشوق، رنگ زندگی را از او گرفته و امیدش را نابود کرده است. بوی محبت و عشق در گل‌ها و لاله‌ها نیز دیگر برای او جذابیتی ندارد. شاعر در نهایت، عاشقی را با رخساری زرد و چشمی پر از خون و داغ توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ای دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی به دست می‌آید. همچنین، توصیفات غمگین و دردناک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳

بی‌حرز شعله نگذرد از پیش داغ ما
پروانه احتراز کند از چراغ ما

چون دیده دور شد از تو رنگ نگه پرید
تا رنگ می‌رسید شکست ایاغ ما

یک روزه عیش ما نشود محنت دو کون
عاجز بود زمانه ز برگ فراغ ما

در کوی عشق خضر به ما پی نمی‌برد
هر موی اگر شود قدمی در سراغ ما

امیدواری‌ام به خیال تو هم نماند
تا ریشه نهال خزان کرد باغ ما

بوی محبتی ز گل و لاله درنیافت
آشفته شد ز نکهت گلشن دماغ ما

قدسی کفایت است در اسباب عاشقی
رخسار زرد و دیده پرخون داغ ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.