هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از درد دوری و اشتیاق به معشوق می‌نالد، اما در عین حال از زیبایی‌های عشق و جذبه‌های آن نیز لذت می‌برد. او از گریه‌های خونین و رنج‌هایش می‌گوید، اما این رنج‌ها را بخشی از مسیر عشق می‌داند. شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند باد صبا، گل، آشیان، و هماست که بر عمق احساسات شاعر تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۱۲

ز رشک، باد صبا گرچه سوخت جان مرا
ولی ز برگ گل آراست آشیان مرا

مراست جذبه شوقی که هر کجا می‌رم
هما به کوی تو می‌آرد استخوان مرا

خوشم به گریه خونین که فرق نتوان کرد
به وقت چیدن گل، از گل آشیان مرا

هزار شکر از آن عقده جبین دارم
که گاه شکوه گره می‌زند زبان مرا

سری ز قصه عاشق برون نمی‌آرند
کسی چرا کند آغاز داستان مرا

چه گریه‌ها که کند بر بضاعت کم خویش
چو ابر یاد کند چشم خون‌فشان مرا

خوشم که تا ز سر کوی عافیت رفتم
کسی ندیده چو قدسی دگر نشان مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.