هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی عمیق خود سخن می‌گوید. او از تنهایی و بی‌قراری خود در غیبت معشوق می‌نالد و از دردهای عاشقانه می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند فداکاری، رازداری در عشق و دیوانگی ناشی از عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بوی خون' و 'درد دل' نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۱۳

کو سرانجامی که شب روشن کنم کاشانه را
آورم شمع و بدست آرم دل پروانه را

بی لبت در پای گلبن بس که خالی مانده‌است
می‌کند بلبل خیال آشیان پیمانه را

کلبه ما بی‌سرانجامان چراغی گو مدار
ما نرنجانیم از خود خاطر پروانه را

گر ز چشمم بوی خون آید گناه دیده نیست
بر سر لخت جگر باشد بنا این خانه را

خامه تکلیف از بیگانه برنگرفته عشق
شانه محراب است در زلفت دل دیوانه را

درد دل قدسی مگو با مردمان چشم خویش
محرم این راز نتوان کرد هر بیگانه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.