هوش مصنوعی: این متن به تفاوت‌های ظاهری و باطنی بین نیستی و هستی، خمار و مستی، و می‌پرستی و خویشتن‌پرستی می‌پردازد. همچنین، از گذر زمان و تغییر فصل‌های زندگی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی در روز جزا نیز می‌توان عمارت کرد، هرچند عشق، ملک هستی را خراب کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸

یکی بود به نظر نیستی و هستی ما
تفاوتی نبود در خمار و مستی ما

به می‌پرست مزن طعنه زآنکه کمتر نیست
ز می‌پرستی او خویشتن‌پرستی ما

بود به دیده نادیده برگ کاه چون کوه
بلند قدر نماید فلک ز پستی ما

گذشت موسم اندوه و وقت عیش آمد
رسید نوبت ایام تنگدستی ما

عجب که روز جزا هم توان عمارت کرد
خراب‌کرده عشق است ملک هستی ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.