هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشق از فراق و عشق نافرجام است. شاعر از آتش عشق، اشک‌های بی‌پایان، و حسرت‌هایش می‌گوید و از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر روح و جان خود سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند درد عشق و حسرت نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.

شمارهٔ ۱۹

آتش مزاج من بگذار این عتاب را
چین بر جبین ندیده کسی آفتاب را

گردون به دوستی نبرد پیچشم ز کار
گردد زبون چو رشته دهد باز تاب را

بر دیده شد حرام، غنودن که عاشقان
اول کلید چاره شکستند خواب را

نور نظر چگونه نسوزد به دیده‌ها
جایی که برق حسن بسوزد نقاب را

اشکم تمام گشت چو آتش زدم به دل
خون برطرف شود چو بسوزی کباب را

نگسست ربط گریه ز ناسورهای دل
ظرف قدیم زود رساند شراب را

خون شد دلم ز حسرت پیکان غمزه‌ات
کس بر گلوی تشنه نمی‌بندد آب را

بوی نگار من به چمن بردی ای نسیم
کردی ز رشک در رگ گل خون گلاب را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.