هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌گوید. او از معشوق خود می‌خواهد که با رفتارش او را بیشتر نیازارد، چرا که این رفتارها باعث ویرانی وجودش می‌شود. شاعر به آتش عشق اشاره می‌کند که اشک‌هایش را به جوش آورده و وجودش را مانند حباب بی‌ثبات کرده است. او از ستم معشوق شاکی است و از خجالت و شرمی که احساس می‌کند سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به قضا و قدر راضی است و احساس می‌کند که مانند یک فرشته، از این در به هیچ دری راه ندارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۰

خوشم به درد مکن ای دوا عذاب را
مکن مکن که عمارت کند خراب مرا

چه آتشی تو نمی‌دانم ای بهشتی روی
که ذوق گریه عشق تو کرد آب مرا

هجوم گریه نمی‌دانم اینقدر دانم
که جای بر سر آب است چون حباب مرا

ز شکوه ستمت مردم و همان خجلم
برون نبرد اجل هم از این حجاب مرا

عنان لطف کشیدی و پایمال نمود
سبک عنانی صبر گران رکاب مرا

من از قضا به همین خوش‌دلم که چون قدسی
نبرد قسمت ازین در به هیچ باب مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.