هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی از معشوق و درد ناشی از آن می‌گوید. او از احساس تنهایی و بی‌قراری خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه عشق و وفاداری‌اش به معشوق، او را از همه چیز جدا کرده است. شاعر همچنین از آرزوی وصال معشوق و ناکامی‌اش در این راه می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان دشوار بوده و بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالان است که توانایی درک و تجربه‌ی چنین احساساتی را دارند.

شمارهٔ ۲۹

در راه تا رود ز من آن نازنین جدا
دستش جدا عنان کشد و آستین جدا

چون بر نشان پای تو مالم رح نیاز
نتوان چو سایه کرد مرا از زمین جدا

از لذت خدنگ ستم عضوعضو من
هریک کنند شست ترا آفرین جدا

هم عاشق وفایم و هم بنده جفا
دارم به سینه داغ جدا بر جبین جدا

من ترک عالمی ز برای تو کرده‌ام
از من مشو برای دل آن و این جدا

قدسی ندید دولت وصلت به خواب هم
از چون تویی فتاده کسی این چنین جدا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.