هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و از روزگار و تقدیر شکایت دارد. او از عشق و دوری معشوق نیز سخن می‌گوید و بیان می‌کند که بدون حضور معشوق، حتی عید نوروز نیز برایش ارزشی ندارد. شاعر به دنبال کسی است که بتواند با سخنانش دلش را گرم کند و از افکار افسرده‌کننده رهایی یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و ترکیبات به‌کاررفته در متن ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۰

می‌زند نشتر تدبیر شب و روز مرا
مصلحت چیست به این مصلحت آموز مرا؟

هست حق نمکی بر منش از دیده شور
آنکه چشم بدش افکند به این روز مرا

عید نوروز من آنست که پیشم باشی
چون نباشی تو چه عیدست و چه نوروز مرا؟

طبعم افسرده شد از فکر حریفی خواهم
که کند گرم به یک بیت گلوسوز مرا

می‌برد هر نفسم بر سر راهی چو صبا
بوالهوس کرده نگاه هوس‌اندوز مرا

کرده انگشت‌نما داغ جنونم قدسی
چه کند بهتر ازین کوکب فیروز مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.