هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از عشق، تمنا، درد دل و محبت سخن میگوید. شاعر از زیبایی معشوق، زخمهای عشق و تأثیر آن بر روح و جان سخن میگوید و با اشاره به داستانهای عرفانی مانند یوسف و زلیخا و شیخ صنعان، عمق احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۳۵
خط تو سرمه کشد دیده تمنا را
لب تو تازه کند روح صد مسیحا را
بود به مرهم راحت همیشه طعنهفروش
کسی که یافت دلش ذوق داغ سودا را
بود بر اهل محبت حرام آسایش
تبسمی که کند تازه زخم دلها را
عجب نباشد اگر در محبت یوسف
دوباره عشق جوانی دهد زلیخا را
زهی تصرف خوبان که شیخ صنعان هم
کمند گردن جان کرد زلف ترسا را
در آتش است ز حسنی دلم که شعله او
برآورد ز تماشای طور، موسی را
برای آنکه شود وصل یار زود آخر
ستاره بدم امروز کرده فردا را
ز خون دیده و دل در خیال عارض دوست
کنم به لاله و گل فرش، روی صحرا را
بیا به دیده ما سیر کن نه در گلشن
به برگ گل مکن آزرده آن کف پا را
چه شد که دامن قدسی ز خون دیده پرست
کسی ز موج نکردهست منع دریا را
لب تو تازه کند روح صد مسیحا را
بود به مرهم راحت همیشه طعنهفروش
کسی که یافت دلش ذوق داغ سودا را
بود بر اهل محبت حرام آسایش
تبسمی که کند تازه زخم دلها را
عجب نباشد اگر در محبت یوسف
دوباره عشق جوانی دهد زلیخا را
زهی تصرف خوبان که شیخ صنعان هم
کمند گردن جان کرد زلف ترسا را
در آتش است ز حسنی دلم که شعله او
برآورد ز تماشای طور، موسی را
برای آنکه شود وصل یار زود آخر
ستاره بدم امروز کرده فردا را
ز خون دیده و دل در خیال عارض دوست
کنم به لاله و گل فرش، روی صحرا را
بیا به دیده ما سیر کن نه در گلشن
به برگ گل مکن آزرده آن کف پا را
چه شد که دامن قدسی ز خون دیده پرست
کسی ز موج نکردهست منع دریا را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.