هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر درد هجران، عشق و رنج‌های عاشقانه است. شاعر از تلخی جدایی می‌گوید و از زیبایی معشوق سخن می‌راند. همچنین، اشاره‌ای به ریا و تظاهر در مجالس دارد و بر ارزش صداقت و راستی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۰

سخن ز غیر مپرسید بینوایی را
که کرده ورد زبان حرف آشنایی را

حدیث هجر به گوش دلم چنان تلخ است
که حرف موج بگویند ناخدایی را

دماغ غنچه معطر شد از نسیم سحر
کشیده شانه مگر زلف مشک‌سایی را؟

ز رشک هر مژه در چشم من شود خاری
به کوی دوست چو بینم برهنه پایی را

چراغ حسن تو را روشنی نگردد کم
اگر بهشت کنی کلبه گدایی را

چو سوی دیر روی، سبحه را بنه قدسی
مبر به مجلس دردی‌کشان ریایی را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.