هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر ناامیدی و دلشکستگی است. شاعر از بیوفایی و نبود محبت شکایت دارد و احساس میکند که امید و آرزو برایش حرام شده است. همچنین، او از گردش ناعادلانهٔ روزگار و تاریکی زندگی خود مینالد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی مانند ناامیدی و دلشکستگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد.
شمارهٔ ۷۲
ای دل می امید دگر بر تو حرام است
کمحوصلهای خون جگر بر تو حرام است
نه رنگ وفاداری و نه بوی محبت
در پرده شو ای گل که نظر بر تو حرام است
ای گردش افلاک به صبحی نرسیدی
گویا شب مایی که سحر بر تو حرام است
قدسی چو سر از سلسله عشق کشیدی
یاری طلب از تیغ که سر بر تو حرام است
کمحوصلهای خون جگر بر تو حرام است
نه رنگ وفاداری و نه بوی محبت
در پرده شو ای گل که نظر بر تو حرام است
ای گردش افلاک به صبحی نرسیدی
گویا شب مایی که سحر بر تو حرام است
قدسی چو سر از سلسله عشق کشیدی
یاری طلب از تیغ که سر بر تو حرام است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.