هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از بیوفایی معشوق و خامی عاشق شکایت دارد و احساس حسرت و درد را با تصاویر شاعرانه مانند سینه سوراخ شده از گرمی خون و مژههای تر از خونابه توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تصاویر شاعرانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیمی مانند رنج عاشقانه و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۷۳
فتنهجویی ز بت خویش مرا باور نیست
گر دمی بر سر نازست دمی دیگر نیست
شکوه از خامی عاشق نکند معشوقی
حسن از عشق در آیین وفا کمتر نیست
بهر ظرفی که ندارم چه کشم رنج خمار
شیشه را بر لب خود گیرم اگر ساغر نیست
سینه سوراخ شد از گرمی خونم گویا
که ز خونابه حسرت مژه امشب تر نیست
گر دمی بر سر نازست دمی دیگر نیست
شکوه از خامی عاشق نکند معشوقی
حسن از عشق در آیین وفا کمتر نیست
بهر ظرفی که ندارم چه کشم رنج خمار
شیشه را بر لب خود گیرم اگر ساغر نیست
سینه سوراخ شد از گرمی خونم گویا
که ز خونابه حسرت مژه امشب تر نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.