هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت، عشق و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند غنچه، مرغ روح، شمع، فرهاد و شیرین، و داوود، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از عشق پررنج، حسرت‌های بی‌پایان و فریب‌های معشوق می‌نالد و در عین حال، به زیبایی‌های عرفانی و روحانی نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات ادبی و تاریخی موجود در شعر نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارد.

شمارهٔ ۸۲

نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ است
چه شد که غنچه صد برگ او به صد رنگ است

ز کودکان نکند مرغ روح مجنون رم
هنوز در دل دیوانه حسرت سنگ است

ازآن چو شعله به یکبار در گرفته دلم
که تا به گردن شمع از فسردگی ننگ است

صدای تیشه فرهاد بزم شیرین را
به از ترانه داوود و نغمه چنگ است

به آب دیده چنان رنگ داده خون دلم
که خون دل به کفت چون حنای بی‌رنگ است

اگر غلط نکنم گوش سوی من دارد
که پیک ناله‌ام امروز سیر آهنگ است

چنان ز نسبت زلفت به شام تیره خوشم
که نور صبح بر آیینه دلم زنگ است

به بلبلان چمن ناز اگر کند شاید
صبا که دامن برگ گلیش در چنگ است

پی فریب تو قدسی به جلوه حاجت نیست
کرشمه نگهش را هزار نیرنگ است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.