هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که تنها کسی است که خط عشق را می‌شناسد و از آن رنج می‌برد. همچنین، از ناامیدی و از دست رفتن امید گل‌های زندگی می‌گوید و توصیه می‌کند که اگر مرد عشق هستی، خموشی پیشه کن، زیرا دیگر نوایی برای مرغان این گلستان باقی نمانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'چشم بداندیش' و 'ناامیدی' نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارند.

شمارهٔ ۸۳

خطش را کس به جز من مبتلا نیست
به این خط چشم هرکس آشنا نیست

چمن شد از هجوم گل چنان تنگ
که مرغان را برای ناله جا نیست

به من خوش می‌رسد لطف تو امروز
مگر چشم بداندیش از قفا نیست؟

چه شد بوی گل امید یا رب
که رفت از بوستان و با صبا نیست

خموشی پیشه کن گر مرد عشقی
که مرغ این گلستان را نوا نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.