هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و ناشکری دلش می‌گوید. او از رنج‌های عشق، بی‌پاسخی معشوق، و احساس تنهایی و ناامیدی سخن می‌راند. همچنین به حسادت، تهمت، و حیرت در برابر رفتار معشوق اشاره می‌کند. تصاویری مانند خنجر، پیکان، آه، خاکستر، و تیر کمان برای بیان این احساسات به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، ناامیدی، و رنج عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، درک آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۸۴

شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت
سینه صد پیکان چشید و دست از افغان برنداشت

تهمتی بود این که گفتم آتش دل مرده است
کز دلم برخاست آه و رنگ خاکستر نداشت

بر سر نظّاره روی تو بر من ناز کرد
ور نه بر من چشم روشن منتی دیگر نداشت

تا بر زلف تو امروز آمدم مردم که دوش
خواب دیدم ناتوانی را که دل در بر نداشت

گرچه محروم از جوابم هیچ‌گه در کوی تو
پر نزد مرغی که از من نامه‌ای بر پر نداشت

بدگمانم با وجود آنکه دیدم آفتاب
بر سر کوی تو جیب چاک و چشم تر نداشت

ناله‌ام می‌کرد اثر اما برای دیگران
تیر آهم دوش کج می‌رفت گویا پر نداشت

حیرتی دارم که شب با لعل جان‌بخشت غنود
نقش دیبا با تو از بالین چرا سر بر نداشت

مست غیرت بود قدسی دوش و ظرف شکوه پر
واکشید از لب حدیثی را که دل باور نداشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.