هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و حسرت عشق سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند زلف یار، کعبه، تیر و چشمه حیوان، احساسات خود را بیان می‌کند. گریه‌ای که در هر قطره‌اش طوفانی نهفته است، نشان‌دهنده عمق غم و اندوه اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۸

آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم است
چون توانم گفتنش کآنجا مرا هم جان گم است

کعبه گویا شد بنا در روزگار بخت ما
ورنه چون در تیرگی چون چشمه حیوان گم است؟

بس که دایم حسرت تیر تو، راهم می‌زند
در میان دیده و دل لذت پیکان گم است

همچو قدسی دور از آن آشوب جان، شام فراق
گریه‌ای دارم که در هر قطره‌اش طوفان گم است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.