هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا بیانگر عشق و سلوک معنوی است. کعبه به عنوان نماد عشق حقیقی توصیف شده که تنها عاشقان به آن راه مییابند. شاعر از ناتوانی خورشید در دیدن چهره معشوق و غمهای عاشقانه خود میگوید. در پایان، مرگ عاشقانه و ذوق شهید شدن در راه معشوق توصیف شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین اشاره به مفاهیمی مانند مرگ عاشقانه و شهادت نیازمند سطحی از بلوغ فکری است.
شمارهٔ ۱۱۸
کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نیافت
کس به جز عاشق در آن وادی و منزل ره نیافت
آفتاب آمد که بیند عارضش بیاختیار
از هجوم غمزه، از روزن به محفل ره نیافت
زان شب تارم نداند صبح کز خون دلم
سوی روزن هرگزم خورشید از گل ره نیافت
وه چه صید لاغری قدسی، که مُردی و ز ننگ
ذوق بسملکردنت در طبع قاتل ره نیافت
کس به جز عاشق در آن وادی و منزل ره نیافت
آفتاب آمد که بیند عارضش بیاختیار
از هجوم غمزه، از روزن به محفل ره نیافت
زان شب تارم نداند صبح کز خون دلم
سوی روزن هرگزم خورشید از گل ره نیافت
وه چه صید لاغری قدسی، که مُردی و ز ننگ
ذوق بسملکردنت در طبع قاتل ره نیافت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.