۲۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵

جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست
خون شود دل اگر از عشق تو شیدایی نیست

به ره کعبه فریبم مدهید از در دوست
عاشقان را هوس بادیه‌پیمایی نیست

همه‌جا جلوه معشوق حقیقی‌ست ولی
هر تُنُک‌حوصله را چشم تماشایی نیست

وصل اگر می‌طلبی، یک جهتی کن که ز رشک
شمع ما را سر پروانه هرجایی نیست

طعن قدسی مزن ای زاهد ناموس‌پرست
هرکه عاشق شود او را غم رسوایی نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.