هوش مصنوعی: این شعر از مولانا به زیبایی احساسات عاشقانه و روحانی را با تصاویر طبیعت و استعاره‌های عمیق درهم می‌آمیزد. شاعر از نور تجلی، گل‌های خجالتی، قطره‌های شراب، و اشک‌های محرور سخن می‌گوید تا عشق و رنج را به تصویر بکشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با استعاره‌های ادبی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند شراب و درد عشق ممکن است برای کودکان یا نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲۸

از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت
انوار تجلی‌ست که بر طور فرو ریخت

گلچین چمن دامن گل را ز خجالت
چون دید گل روی تو از دور، فرو ریخت

در باغ جهان آبله‌های کف دهقان
چون قطره می از دل انگور فرو ریخت

صافش همه در شیشه ما کرد محبت
آن دُرد که در ساغر منصور فرو ریخت

چون لاله بود داغ دل و دامن صحرا
اشکی که ز چشم من محرور فرو ریخت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.