هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که از عشق نافرجام، رنج‌های عاشق، و بی‌اعتنایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از روزهای عمر خود که در انتظار معشوق گذشت، از دیوانگی عشق، و از رنج‌هایی که متحمل شده است، می‌نالد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند فراق، بی‌وفایی، و ناامیدی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دیوانگی عشق و رنج‌های عاشقانه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۳

گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت
آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت

هرچه با زلف تو می‌ماند دل از کف می‌برد
روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت

خاک بادا بر سرم گر نام عریانی برم
من که در دیوانگی موی سرم از پا گذشت

از فغانم پرس کامشب با دل گردون چه کرد
تیشه فرهاد می‌داند چه بر خارا گذشت

لاله بر گرد دمن پژمرده دیدم سوختم
بر سیه‌بختی که اوقاتش در آن صحرا گذشت

کی کند سر در سر هر قطره طوفان بلا؟
کار سیل چشمم از هم‌چشمی دریا گذشت

سوختم قدسی که مخصوص تغافل هم نیم
دوستم از پیش چون دشمن به استغنا گذشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.