هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عاشقانه، ضعف و ناتوانی، و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از اشک‌ها، داغ‌های دل، و بی‌پاسخی عشق می‌نالد و احساس می‌کند که هیچ‌کس درد او را درک نمی‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به طبیعت و نمادهایی مانند بلبل و باد سحر دارد که بر عمق احساسات شاعر تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به درک بالاتری از زندگی و احساسات دارند.

شمارهٔ ۱۳۵

از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت
بیمار ماندم و به مسیحا خبر نرفت

اشکم ز باد دستی مژگان به خاک ریخت
کس را چو من ز رشته ستم بر گهر نرفت

داغم ز ناتوانی فریاد خویشتن
کز بس ضعیف بود ز یاد اثر نرفت

هرگز نرفت قاصد اشک من از پی‌اش
کز رشک، دیده چند قدم پیشتر نرفت

باشد حرام، بی طلب درد، زندگی
آن رگ، بریده به، که پی نیشتر نرفت

ناصح نبست لب ز ملامت به کشتنم
در راه عشق رفت سر و دردسر نرفت

بر وی ز هر طرف نظری باز شد به عیب
آن را که چشم جانب عیب از هنر نرفت

تا مغز استخوان، دم نظّاره‌ام چو شمع
جز وی ز تن نرفت که نور بصر نرفت

بر حال دل چگونه بگریم که در دلم
یک قطره خون نماند که از چشم تر نرفت

از دیده موج اشک به صد خون دل گذشت
طوفان هم از سفینه ما بی‌خطر نرفت

رسوای خلق کرد مرا اشک پرده‌در
نگریستم دمی، که به عالم خبر نرفت

پیغام ما ز هند به ایران که می‌برد؟
صد نامه‌آور آمد و یک نامه بر نرفت

گردون به صد شکست تن از من رضا نشد
بر شیشه هم ز سنگ، جفا اینقدر نرفت

باریک اگر شوی به سخن بهترک بود
هرگز کسی چو رشته به مغز گهر نرفت

مگذار گو میان شهیدان عشق پا
اول قدم کسی که به خون تا کمر نرفت

داغم که وقت رفتن شبگیر، سوی باغ
بلبل چرا به غارت باد سحر نرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.