هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق، حسرت، و جستجوی معنا سخن میگوید. شاعر از درد عشق، دیوانگی، و حسرتهایش میگوید و به مفاهیمی مانند عشق جاودانه، تسلیم در برابر عشق، و نقش طبیعت در این احساسات اشاره میکند. همچنین، از نمادهایی مانند مجنون، سلیمان، و آب حیات استفاده شده که بر عمق معنایی شعر میافزاید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۳۹
رهزدن درخانه کار چشم فتّان بوده است
ناوک در کیش صیدانداز، مژگان بوده است
سرد شد هنگامه دیوانه تا از شهر رفت
آتش سودا همین در سنگ طفلان بوده است
داغهای سینهام دیوانه دارد بیبهار
آنچه میجستم ز گلشن در گریبان بوده است
سر نمیپیچند از فرمان مجنون وحش و طیر
بر سر دیوانه مو چتر سلیمان بودهاست
چشم ما حسرتکش و آیینه محو دیدنش
این سعادت سرنوشت چشم حیران بودهاست
دل چه خونها خورد تا ره یافت بر درگاه عشق
بندگی را خواجه پندارد که آسان بوده است
تا دلم از رفتن پیک خیالش تیره شد
روشنم شد این که شمع خانه مهمان بوده است
از صبا آشفتگی میجستم آخر یافتم
از دل خود آنچه در زلف پریشان بوده است
سربهسر مرغ چمن داند چه میآرد نسیم
زآنکه وقت گلشکفتن در گلستان بوده است
هرکه بیند کز نسیمی غنچه چون در هم شکفت
داند از دلها گرهبردن چه آسان بوده است
بعد مردن نام مجنون زنده جاوید شد
خاک عاشق را مزاج آب حیوان بوده است
ناوک در کیش صیدانداز، مژگان بوده است
سرد شد هنگامه دیوانه تا از شهر رفت
آتش سودا همین در سنگ طفلان بوده است
داغهای سینهام دیوانه دارد بیبهار
آنچه میجستم ز گلشن در گریبان بوده است
سر نمیپیچند از فرمان مجنون وحش و طیر
بر سر دیوانه مو چتر سلیمان بودهاست
چشم ما حسرتکش و آیینه محو دیدنش
این سعادت سرنوشت چشم حیران بودهاست
دل چه خونها خورد تا ره یافت بر درگاه عشق
بندگی را خواجه پندارد که آسان بوده است
تا دلم از رفتن پیک خیالش تیره شد
روشنم شد این که شمع خانه مهمان بوده است
از صبا آشفتگی میجستم آخر یافتم
از دل خود آنچه در زلف پریشان بوده است
سربهسر مرغ چمن داند چه میآرد نسیم
زآنکه وقت گلشکفتن در گلستان بوده است
هرکه بیند کز نسیمی غنچه چون در هم شکفت
داند از دلها گرهبردن چه آسان بوده است
بعد مردن نام مجنون زنده جاوید شد
خاک عاشق را مزاج آب حیوان بوده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.