هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اندوه خود می‌گوید. او توصیف می‌کند که چگونه حضور معشوق بر تمام جنبه‌های زندگی‌اش تأثیر گذاشته است. طبیعت اطرافش نیز با یاد معشوق رنگ دیگری گرفته است. شاعر از پنهان کردن عیوب از دید مردم سخن می‌گوید، اما عیبی که پنهان نشد، در واقع هنر بود. او هرگز رفتار بد خود را فراموش نکرده و همیشه مانند آینه‌ای در مقابل دیدگانش بوده است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی موجود در شعر برای درک و ارتباط بهتر، به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد توسعه می‌یابد.

شمارهٔ ۱۴۶

بی روی تو کارم همه با دیده تر بود
تا دامن خاک از مژه‌ام لخت جگر بود

در گلشن اندیشه به یاد رخ و زلفت
هر سو که شدم سنبل و گل تا به کمر بود

نشکفت گلی از اثر نغمه بلبل
این فیض نصیب نفس باد سحر بود

هر عیب که بود از نظر خلق نهفتم
آن عیب که پوشیده نگردید هنر بود

هرگز ز بد خویش فراموش نکردم
هرجا که شدم، آینه‌ام پیش نظر بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.