هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از داغ دل، میل ملاقات، حسد و سودای عشق می‌نالد و از زلف یار و رخسار او یاد می‌کند. تصاویری مانند لاله داغدار، دیده پرخون، و سلسله زلف، همه نشان‌دهنده عشق آتشین و رنج‌های آن هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۴۹

باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد
خون دل، میل ملاقات ایاغم دارد

عشق چون قسمت اسباب معیشت می‌کرد
لاله داغی ز میان برد، که داغم دارد

شب که دزدیده‌ام آرد به سر کوی تو پای
از حسد دیده پرخون به چراغم دارد

آن نهالم که ز شادی ننشینم از پای
گر بدانم که خزان روی به باغم دارد

از چه در سلسله زلف تو دارد دستم؟
گر نه سودا سر آشوب دماغم دارد

محرم زلف و رخ او نتوان دید کسی
شانه دل می‌خلد و آینه داغم دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.